محمد حبیبی مجنده؛ علیرضا روستایی
دوره 1، شماره 2 ، پاییز و زمستان 1393، ، صفحه 67-84
چکیده
موضوع این مقاله تلاش برای پاسخ به این سؤال است که آیا استراتژیهای نابودی اجتماعی و فرهنگی که فاقد کشتار سیستماتیک یا حداقلِ حملات فیریکی گسترده هستند، بایستی تحت حقوق بینالملل، نسلزدایی محسوب شوند ...
بیشتر
موضوع این مقاله تلاش برای پاسخ به این سؤال است که آیا استراتژیهای نابودی اجتماعی و فرهنگی که فاقد کشتار سیستماتیک یا حداقلِ حملات فیریکی گسترده هستند، بایستی تحت حقوق بینالملل، نسلزدایی محسوب شوند یا نه؟ با اینکه نسلزدایی فرهنگی در حال حاضر در محدودة کنوانسیون منع و مجازات جنایت نسلزدایی نیست، اما در سراسر این مقاله مشخص شده است که اقدامات فیزیکی و بیولوژیکی تنها راه نابودی یک گروه نیستند. یک گروه ممکن است بدون اینکه اعضای آن کشته شوند محو گردد و این از طریق نابودی زبان و اماکن و اشیای مذهبی، ایجاد محدودیت در عمل به آداب و رسوم، آزار و اذیت روحانیون مذهبی و روشنفکران آن گروه و به طور خلاصه، از طریق ناپدید کردن میراث فرهنگی آنان اتفاق میافتد. نمونههای روشنی از ارتکاب نسلزدایی فرهنگی در سرتاسر تاریخ معاصر، از جمله توسط دولت اسرائیل علیه مردم فلسطین، وجود دارد و نادیده گرفتن آنها در واقع انکار حمایت از حقوق بشر بنیادین نسبت به کسانی است که به آن حمایت نیاز دارند.