محمدجواد نجفی؛ محمدهادی مفتح؛ محمدحسن موحدی ساوجی
چکیده
انتقاد، از لوازم آزادی بیان در حوزههای مختلف ازجمله در دو حوزة دین و سیاست قابل طرح است. بهرسمیت شناختن منتقدان و پاسداشت حقوق آنان مهمترین محکی است که بهوسیلة آن میتوان پایبندی حکومتی را به حقوق ...
بیشتر
انتقاد، از لوازم آزادی بیان در حوزههای مختلف ازجمله در دو حوزة دین و سیاست قابل طرح است. بهرسمیت شناختن منتقدان و پاسداشت حقوق آنان مهمترین محکی است که بهوسیلة آن میتوان پایبندی حکومتی را به حقوق انسانی شناسایی کرد. بر اساس آموزههای دینی، نقد حاکمان یا رفتار و باورهای ایشان، حق شهروندان و از جهتی دیگر تکلیف آنان بهشمار میآید. این حق و تکلیف توسط افراد بهصورت مستقل یا در قالب تشکلهای مدنی و احزاب سیاسی یا در ساختار نهادهای سیاسی قابل اعمال است. این مقاله، ضمن بررسی مبانی دینی این حق، به مقایسة آن با حقوق بینالملل و قوانین مدون ایران پرداخته و ضمن اشاره به کاستیهای اسناد بینالمللی در این زمینه، به این پرسش پاسخ داده است که آیا برای انتقاد حدّ و مرزی شناخته شده است و در صورت ترسیم چنین مرزی، چنانچه منتقد از مرزهای انتقاد تجاوز نماید، از دیدگاه اسلام، حقوق بینالملل و حقوق داخلی، برخورد با وی چگونه تعریف شده است؟